خراسانِ اسلام KhorasanIslam

خراسانیان، پارسی گویان، روشنفکران و فرهنگ دوستان سلام.

خراسانِ اسلام KhorasanIslam

خراسانیان، پارسی گویان، روشنفکران و فرهنگ دوستان سلام.

خراسانِ اسلام KhorasanIslam

هدف این وبلاگ هم‌افزایی فرهنگی، گسترش فرهنگ عدالت خواهی می‌باشد؛ ما را با ارائه نظر تان در پیشبرد این هدف یاری نمایید.

آخرین نظرات
نویسندگان

خاطره‌ای از اکبرخان پنجاب وکیل سابق مردم هزاره

چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ

خاطره‌ای از اکبرخان پنجاب

در سالهای 66 یا 67 من عزیز اله مفید همراه یکی از دوستان طلبه یک روز در منطقه نرگس[1] سفری داشتیم. باهم گفتیم برویم نزد اکبرخان. پس از اینکه وارد مهمانخانه ایشان شدیم و از ایشان جویا شدیم. یکی از پسرانش گفت ایشان یک لحظه دیگر نزد شما می‌آید. بعد از اینکه آمدند با اینکه سن ماها کم بود؛ شاید هم بسیار از مسایل اجتماعی را متواجه نمی‌شدیم. ایشان به رسم مهمان نوازی به گرمی از ما احوال جویی کرد. ما انتظار نداشتیم که ایشان مسایل مهم و تاریخی کشور را با ما در میان بگذارد، ولی ایشان به خاطر دلسوزی که به مردمش داشت چند مسأله را با ما در میان گذاشت و ما نیز به دقت به کلام ایشان گوش دادیم. اینک برخی از آنها را در این جا حکایت می‌کنیم:

تشویق به درس خواندن و تحصیل علم

از آن جایی که ما طلبه بودیم، ایشان ما را به درس خواندن و تلاش برای تحصیل علم تشویق کردند. تقریبا عباراتی که ایشان به کار می‌برد این بود: خوب درس بخوانید. در این دوره انقلاب دیگر اقوام پیشرفت بسیار سریع داشته ولی مردم ما عقب مانده است[2]. شما در ضمن دروس دینی از دروس فیزیک و شیمی و تاریخ غفلت نکنید. تلاش کنید از نظر علمی جامع باشید. علم تاریخ فلسفه زندگی است باید با تاریخ را به خوبی آشنا باشید.

قتل عامها و اعمال فشار بر مردم هزازه

ایشان در باره گستردگی جغرافیایی جمعیت هزاره‌ها با ما صحبت می‌کرد. می‌گفت: هزره‌ها در بیشتر قلمرو کشور حضور داشتند و جمعیت شان وافر بود ولی در طول تاریخ حاکمان جابر این مردم را آنقدر کشتند و قتل عام کردند که حالا در اطراف کوه بابا محصور گردیده است و در همینجا نیز نمی‌خواهند بمانند. حاکمان ستمگر به قتل عام این مردم اکتفا نکردند بلکه با انواع ستم بر باقیماندگان هزاره پس از قتل عام تلاش کردند به انواع مختلف بر این مردم فشار وارد کنند؛ سرمینهای مرغوب این مردم را به زور غصب کردند و بقیه سرزمین شان را به عنوان چراگاه حیوانات اقوام مهاجم اعلان کردند؛ برای تضعیف و نابودی این مردم مالیات سنگین و متعدد و متناوب وضع کردند؛ با وجود این وضع گذشته این ایشان از جنگهای داخلی بسیار اظهار تأسف می‌کرد و می‌گفت: با وجود اینکه دشمنان وجود ما را تحمل نمی‌توانند ولی ما داریم با جنگهای داخلی به دست خودمان خود نابود می‌شویم.

راه حل مشکلات اجتماعی در کشور رفع تبعیض‌ها

ایشان از محرومیت مردم هزاره رنج می‌برد می‌گفت: مردم توسط دولتهای ستمگر به محرومیت کشانده شدند؛ مردم ما را از تحصیل، از سهم گیری در ارتش، از دانشگاهاها و غیره محروم ساختند؛ مردم ما در تمام مسایل اجتماعی با تبعیض‌ها مواجه بودند؛ ایشان می‌گفت: راه حل من برای رهایی این مردم از محرومیت‌ها و مبارزه با تبعیض‌ها این بود که باید مردم آگاه شوند؛ برای تحقق این امر تلاش من این بود که بچه‌های این مردم باید تحصیل کنند؛ تحصیل کنندگان و محصلین بین جامعه حضور می‌یابند و در جمع با تبعیض‌ها و ستم اجتماعی بیشتر مواجه می‌گردند و به این ترتیب محرومیت و تبعیض را بیشتر حس می‌کنند؛ بچه‌های این مردم در این صورت با آگاهی و درد بیشتر به مبارزه علیه ستم اجتماعی و تبعیض‌ها خواهند پرداخت؛ با این هدف تلاش کردم مکاتب در تمام ساحات هزارجات فعال گردد؛ مردم را تشویق می‌کردم که فرزندان شان را به مکاتب و مراکزعلمی پیشرفته بفرستند؛ عمده فعالیت من در این سمت قرارداشت.

برنامه ریزی مراسم استقبال از ظاهر شاه و جهت‌دهی درخواست‌ها

در سفر ظاهرشاه و هیأت همراهش در ساحات هزارجات برنامه‌های استقبال مناسبی در پنجاب ترتیب دادیم تا با این کار هم استعدادهای و ظرفیت‌های این مردم و این مناطق را به نمایش بگذاریم و هم خواسته‌های مان را به شایستگی نزد ایشان مطرح کنیم. ایشان پس از دیدن مراسم استقبال عالی مردم این مناطق محروم هزارجات، در سخنرانی خود اعلان کرد که من شما را مردم شایسته دیدم و هرچه از من بخواهید برآورده می‌کنم.

محمد اکبرخان وکیل گفت: پس از اتمام مراسم استقبال از شاه و هیأت همراه با ریش سفیدان پنجاب جلسه‌ای فوری تشکیل دادم و خواسته‌های آنان از شاه به مشوره گذاشتم؛ گفتم خواسته‌های شما از شاه چه هستند؟ پیشنهادهای متعددی در جلسه مطرح شد که چندان ارزشمند نبودند؛ گفتم: خواسته‌های زیاد برآورده نمی‌شوند و در ضمن ممکن از بین آنان خواسته‌ی کم‌ارزشتر را انتخاب کنند؛ لذا باید خواسته‌ها دو یا سه تا بیشتر نباید باشد؛ یکی احداث مکتب لیلیه باشد تا بچه‌های که از مناطق دوردست داوطلب ادامه تحصیل هستند مشکل مکان و هزینه تحصیل شان فراهم گردند. مسأله دوم گسترش مکاتب ابتدایی در مناطق فاقد مکتب و ارتقای مکاتب ابتدایی موجود به لیسه بود که در جمع مطرح کردم[3].

ایشان می‌گفت: هنگامی که پیشنهادهای مردم پنجاب نزد ظاهرشاه و هیأت همراه ارائه شده، ایشان به علامت تعجب لحظه‌ای درنگ کرد و گفت چون وعده داده به آن عمل می‌کنم. اکبرخان برای ما توضیح می‌داد که تعجب ظاهر شاه از این بود که چگونه این مردم این پیشنهادها را مطرح کرده و برای چه روی گسترش و ارتقای ظرفیت‌های تعلیمی متمرکز شده‌اند. هیأت حاکم آن زمان همانطوری که مردم را در شرایط محرومیت و فضای بسته نگهداشته بود، اصلا انتظار چنین درخواستهای را نداشتند.

جایگاه آراء وکلای هزاره‌ها در شورای ملی

ایشان در باره ارزش کمی آرای هزاره‌ها در مجلس ملی با ما صحبت می‌کرد. این مطالب برای ما که سن ما پایین بود، در ابتدا نا آشنا می‌رسید ولی ایشان با صمیمیت خاصی این امر را برای ما توضیح می‌داد. نمی‌دانم در آن زمان تعداد وکلای مردم هزاره چندتا بوده؛ می‌گفت: ما یازده رای داشتیم؛ در هر امری اگر مسایل مهمی به نفع مردم مان را مطرح می‌کردیم در مجلس رأی نمی‌آوردیم؛ ایشان مسأله را به این صورت برای من و رفیق طلبه[4] دیگرم به تصویر می‌کشید؛ کیف دستی نزدش بود برداشت و می‌گفت ما یازده نفر اگر می‌گفتیم این کتاب است ولی دیگران (حدود 200 نفر ) می‌گفت سنگ است، گپ آنها پذیرفته بود نه گپ ما چون در اقلیت بودیم؛ به این خاطر خواسته‌های عمده‌ی مان را در ضمن ایتلافها در رقابت‌های ریاست مجلس و سایر مسایل مهمی که نیاز به ایتلاف داشتند، مطرح می‌کردیم و به ازای رأی مان به نفع فرد کاندید ریاست مجلس یا مسأله مورد ایتلاف از دست آن فرد و متحدانش رأی می‌خواستیم؛ مسأله تصویب سرک عمومی کابل هرات از مسیر هزارجات را به این شکل از مجلس گذراندیم.

اعتقاد اکبرخان وکیل به قیام مردم هزاره

محمد اکبر خان وکیل سابق هزاره در مجلس با ما در باره قیام مردم هزاره صحبت می‌کرد.  ایشان می‌گفت: از بس شرایط مردم هزاره سخت بود، من به انقلاب دهقانان عقیده نداشتم. با شرایط فقری که بر این مردم به خاطر شرایط بد جغرافیایی و تحمیل مالیات متناوب و سنگین از جانب دولت حاکم بر این مردم از طرفی و نیز برخودرهای سرکوب گرانه سابقه دولت‌ها، اصلا انقلاب و مبارزه بر علیه استبداد دولتی به فکر مردم نمی‌رسید؛ در حقیقت من انتظار انقلاب و قیام از مردم فقیر و فاقد اطلاعات اجتماعی و دهقان را نداشتم ولی این بار اسلام سبب انقلاب و خیزش این مردم با این اوصاف و شرایط شد.

توقع مبارزه‌های جند جانبه معارف با ستم ملی

 ایشان می‌افزود؛ انتظار من از معارف بسیار بود. چون اینها شرایط تبعیض در کشور را بیشتر لمس می‌کردند. این‌ها از نزدیک ستمهای اجتماعی کشور را می‌دید و هرروز با آن درگیر بودند. این ها بودند که شرایط تبعیض سیاسی اجتماعی و خلاصه ستم همه جانبه دولتی در کشور علیه مردم هزاره را با سطح فکری بالاتر و آشنا با مسایل به شایستگی درک می‌کردند. ایشان در شرایط آن روزها می‌گفت: آن انتظار من از معارف برآورده نشد، من از معارف فقط تابوت آن را می‌بینم نه آن حقیقتی که من برای گسترش آن تلاش کردم و به آن امید بسته بودم.

مجموعه مطالب فوق خاطره دیدار یک روزه دو نفر طلبه از وکیل دلسوز و درد آشنای مردم هزاره بود. ایشان از بس شفته خدمت به مردم محروم خویش بود از تمام شرایط برای هدایت آنها می‌کوشید؛ درد ها را با آنها در میان می‌گذاشت تا این مردم آگاه گردند و برای رفع ستم و تبعیض در کشور بکوشند. بلی در یک مقطع زمانی ایشان از این که فعالیت‌های معارف به چشم نمی‌آمد و یا آن تلاشهای ایشان در این باره به ثمر نهایی نرسیده بود و یا ناپخته بود، احساس رنج می‌کرد. ولی امروز به این وکیل محترم عرض می‌کنم: ای مرد دلسوز و درد آشنای مردم روحت شاد و در آن سرای راحت بخواب که تلاش‌های تو بی‌ثمر نمانده و امروز تازه به ثمر رسیده است، امروز جوانان هزاره قلم در دست گرفته به سمت اهداف بلند تو که همان استقرار عدالت اجتماعی و رفع ستم و تبعیض  از راه‌های فرهنگی و سایر راه های ممکن در حرکت و جوش و خروش هستند، امروزه فعالیتهای مردمت که تو برای آنها مدام می اندیشیدی کم کم دارد سبب حیرت دیگران می‌گردد. می‌گویند چه شده این مردم، نسل مردمان قتل عام شده و محروم چنین آگاهانه و مجدانه از طریق فرهنگی و سیاسی و غیره در تلاش هستند. این ها برای ورود به دانشگاه‌ها، برای اخذ مدارک علمی و فنی، حضور در صحنه های سیاسی و انتخاباتی، ظهور در عرصه های راد یو و تلویزیون و روزنامه ها و جراید لحظه‌ای زمان تلف نمی‌کنند و با تمام نا امنی‌ها از تلاش پیگرانه دستبردار نستند و به این ترتیب سبب حیرت دیگران شده اند. اگر روزی رهبر شان می‌گویند قلم در دست گیرید، سر از پا نمی‌شناسند به سمت علم و فرهنگ جهش می‌آورند. اکبر خان وکیل دلسوز مردم از اینکه برای آگاهی مردمت تلاش کردی و امروز تلاشت به ثمر نشست از میان مردمت رهبر و پیرو فرهنگی و فرهنگ دوست و آگاه پدید آمدند روحت شاد باد.

عزیز اله مفید 29 اسد 1394 

 



[1]. سلسله قریه‌جات شامل دها قریه که قلعه‌های اکبرخان وکیل و برادرانش در آن جا واقع هستند.

[2]. در آن زمان مکاتب شهرپنجاب و قریه‌های تابعه پس از وقوع جنگ از سال 1358 تعطیل شده بود.

[3]. البته در باره خواسته سومی که ایشان بین ریش سفیدان برای پیشنهاد مطرح می‌کند به خاطر فاصله زمانی از خاطرم رفته است. شاید هم درخواست ولایت شدن پنجاب بوده.

[4]. رفیق همراه من آقای نبی رضوانی پیرزاد بود ایشان طلبه بود ولی در آن زمان در مدرسه شیخ نطاق درس نمی‌خواند؛ ایشان عضو گارد امنیتی ولسوال جهادی آقای شیخ عبد العظیم قاسمی بود.