خراسانِ اسلام KhorasanIslam

خراسانیان، پارسی گویان، روشنفکران و فرهنگ دوستان سلام.

خراسانِ اسلام KhorasanIslam

خراسانیان، پارسی گویان، روشنفکران و فرهنگ دوستان سلام.

خراسانِ اسلام KhorasanIslam

هدف این وبلاگ هم‌افزایی فرهنگی، گسترش فرهنگ عدالت خواهی می‌باشد؛ ما را با ارائه نظر تان در پیشبرد این هدف یاری نمایید.

آخرین نظرات
نویسندگان

اصطلاحات اقتصادی که با M شروع می‌شود (بخش 9/16)

مجموعه لغات و اصطلاحات اقتصادی انگلیسی فارسی با توضیحات در چندید فایل در وبلاگ خراسان اسلام khorasanIslam توسط نویسنده آن در اختیار علاقه مندان قرار داده شده است. برخی از فایلها واژه‌ها و اصطلاحات آغاز شده با دو حرف انگلیسی و برخی اصطلاحات و واژه‌های آغاز شده با یک حرف انگلیسی را در فایل مجزا نشر کرده است. برداشت و استفاده از این فایلها با ذکر منبع بلا مانع می‌باشد.

M

Maastricht criteria (for joining EMU)

معیار ماستریخت (برای پیوستن به اتحادیة پولی اروپا)

کشور باید به تورم پایین و سیاست مالی سالم دست یافته باشد.

Macroeconomic demand schedule (MDS)

منحنی تقاضای اقتصاد کلان

تورم بالاتر موجب کاهش سطح ستانده می‌شود، زیرا بانک مرکزی نرخ‌های بهره را افزایش می‌دهد.

Macroeconomic

اقتصاد کلان

مطالعة اقتصاد به منزلة یک نظام، با تاکید بر روابط متقابل بخش‌های مختلف.

Managed float

شناوره اداره شده

بانک مرکزی برای یکنواخت کردن نوسان‌ها و سوق دادن نرخ ارز در جهت دلخواه، در بازار ارز مداخله می‌کند.

Marginal cost

هزینة نهایی

افزایش در هزینة کل در هنگام افزایش ستانده به مقدار 1 واحد.

Marginal firm

بنگاه حاشیه‌ای

در یک صنعت درست در نقطة سر به سر قرار دارد.

Marginal product of labour

فراوری نهایی نیروی کار

اضافه ستانده‌ای که با افزودن یک کارگر دیگر، با ثبات مقادیر سایر داده‌ها، به دست می‌آید.

Marginal product

تولید نهایی

یک عامل تولید متغیر عبارت از اضافه ستانده‌ای است که از افزودن یک واحد از دادة مزبور، با ثبات سایر داده‌ها، به دست می‌آید.

Marginal propensity to consume

میل نهایی به مصرف

بخشی از هر پوند که خانوار مایل به مصرف آن است.

Marginal propensity to import

میل نهایی به واردات

بخشی از هر پوند اضافی در درآمد ملی که شهروندان داخلی مایل به خرج کردن آن برای واردات اضافی هستند.

Marginal propensity to save

میل نهایی به پس‌انداز

بخشی از هر واحد اضافی درآمد که خانوار‌ها مایل به پس‌انداز آن هستند.

Marginal rate of substitution

نرخ نهایی جایگزینی

یک کالا با کالای دیگر عبارت از مقداری از کالای دوم است که مصرف کننده باید برای به دست آوردن یک واحد از کالای اول، بدون آنکه مطلوبیت کل تغییر یابد، فدا کند.

Marginal revenue

درآمد نهایی

افزایش درآمد کل هنگامی که ستانده به اندازة 1 واحد افزایش می‌یابد.

Marginal revenue product of labour

درآمد تولید نهایی نیروی کار

اضافه درآمدی که از فروش اضافه کالایی که به سبب افزایش دادة نیروی کار به میزان 1 واحد، با توجه به این نکته که در نتیجة افزایش ستانده قیمت آن کاهش پیدا می‌کند، امکان‌پذیر می‌شود.

Marginal tax rate

نرخ نهایی مالیات

بخشی از هر پوند اضافی درآمد که به صورت مالیات پرداخت می‌شود.

Marginal utility

مطلوبیت نهایی

یک کالا عبارت از میزان افزایش در مطلوبیت کل ناشی از مصرف 1 واحد بیشتر از کالای مزبور، با معلوم بودن مصرف سایر کالاهاست.

Marginal value product of capital

ارزش تولید نهایی سرمایه

ارزش اضافی تولید بنگاه که به سبب به کار گرفتن 1 واحد دیگر از خدمات سرمایه‌ای، با ثبات سایر داده‌ها به دست می‌آید.

Marginal value product of labour

ارزش تولید نهایی نیروی کار

درآمد اضافی حاصل از فروش ستانده‌ای که یک کارگر اضافی، در هنگام ثبات قیمت ستانده، تولید می‌کند.

Market

بازار

سازش میان تصمیم‌گیری خریداران و فروشندگان در مورد مقدار، از طریق تعدیل قیمت.

Market demand curve

منحنی تقاضای بازار

مجموع منحنی‌های تقاضای همة افراد و واحدها در بازار مورد نظر.

Market structure

ساختار بازار

چگونگی تاثیر شرایط تقاضا و هزینه بر شمار بنگاه‌ها و ابعاد رقابت.

Median vote

رأی دهندة میانه

کسی که در مورد موضوعی، موضع میانه دارد.

Medium of exchange

وسیلة مبادله

چیزی که به منزلة پرداخت مورد پذیرش قرار گرفته است که سپس می‌توان آن را برای پرداخت برای چیزی دیگر دوباره مورد استفاده قرار داد.

Menu costs of inflation

هزینه‌های فهرست تورم

منابع فیزیکی که برای تعدیل‌ها به منظور ثابت نگهداشتن چیزهای واقعی، در هنگام وقوع تورم، مورد نیاز است.

Merger

ادغام

پیوند داوطلبانة دو بنگاه که تصور می‌کنند که با هم موفق‌تر خواهند بود.

Merit goods (bads)

کالاهای شایسته (بدها)

چیزهایی که جامعه، بدون توجه به اینکه آیا فرد خواهان آن است، تصور می‌کند که هر کسی باید داشته (نداشته) باشد.

Microeconomics

اقتصاد خرد

برخورد مفصل با تصمیم‌گیر‌های فرد دربارة کالاهای خاص.

Minimum efficient scale (MES)

حداقل مقیاس کارا

پایین‌ترین سطح ستانده که در آن منحنی هزینة متوسط بلندمدت به حداقل خود دست می‌یابد.

Mismatch

عدم تطبیق

هنگامی که به وقوع می‌پیوندد که مهارت‌های مورد تقاضای بنگاه‌ها با مهارت‌هایی که نیروی کار دارد، متفاوت است.

Mixed economy

اقتصاد مختلط

اقتصادی است که در آن دولت و بخش خصوصی تواماً به حل مسائل اقتصادی می‌پردازند.

Model (theory)

الگو (نظریه)

فرض‌هایی که از آن‌ها رفتار استنتاج می‌شود؛ ساده‌سازی عمدی واقعیت‌ها.

Moderate Keynesians

کینزی‌های معتدل

بر این باورند که اقتصاد در نهایت به اشتغال کامل باز می‌گردد، اما تعدیل دستمزد و قیمت نسبتاً کند است. بنابر این، فرایند مزبور ممکن است سال‌ها به طول انجامد.

Monetary base (stock of high-powered money)

پایة پولی (ذخیرة پول پرقدرت)

مقدار پول نقد در گردش خصوصی به اضافة مقداری که در نظام بانکی نگهداری می‌شود.

Monetary instrument

ابزار پولی

متغیری که بانک مرکزی براساس آن به اتخاذ تصمیمات روزمره می‌پردازد.

Monetary policy accommodation

همسازی سیاست پولی

تغییر در سیاست پولی برای آسان کردن تعدیل اقتصاد به شوک عرضه.

Monetary policy rule

قاعدة سیاست پولی

نرخ بهره چگونه به طور نظام یافته به تغییرات سایر متغیرهای اقتصادی، واکنش نشان می‌دهد.

Monetary sovereignty

اقتدار پولی

تحت شعاع تحرک کامل سرمایه قرار می‌گیرد. اگر نرخ بهره برای حفظ ثبات نرخ تثبیتی ارز تعیین شده است بنابر این نمی‌توان آن را به طور مستقل برای تحت تاثیر قرار دادن اقتصاد داخلی به کار گرفت. در نرخ شناور ارز، دولت می‌تواند نرخ بهره را برای مقاصد داخلی به کار گیرد مشروط بر آنکه نرخ ارزی را که آن‌گاه بازار تعیین می‌کند، بپذیرد.

Monetary target

هدف پولی

تعدیل نرخ بهره برای حفظ ذخیرة پول اسمی در مسیر مشخص شده.

Monetary union

اتحادیة پولی

تعهد به تثبیت دایم نرخ ارز، ادغام بازار مالی و بانک مرکزی واحدی که یک نرخ بهرة واحد را برای اتحادیه تعیین می‌کند.

Money

پول

هر چیزی که به منزلة وسیلة پرداخت برای کالاها و یا تصفیة حساب بدهی عموماً مورد پذیرش است. پول یک وسیلة مبادله است.

Money illusion

توهم پولی

در صورتی وجود دارد که مردم متغیرهای اسمی و واقعی را با یکدیگر اشتباه بگیرند.

Money market equilibrium

تعادل بازار پول

هنگامی که مقدار تراز واقعی مورد تقاضا و عرضه شده با یکدیگر برابر می‌شوند.

Money multiplier

ضریب فزایندة پولی

نسبت ذخیرة پول به پایة پولی.

Money supply

 عرضة پول

ارزش ذخیرة وسیلة مبادلة در گردش. محدودترین اندازة پول 0M است که عمدتاً شامل پول نقد در جریان در خارج از بانک‌هاست. وسیع‌ترین اندازة پول M4 سپرده‌های در بانک‌ها و بانک‌های تعاونی مسکن را نیز در بر می‌گیرد.

Monopolist

انحصارگر

تنها فروشنده و فروشندة بالقوه در صنعت.

Monopolist output

ستاندة انحصارگر

در جایی تعیین می‌شود که هزینة نهایی با درآمد نهایی برابر شود.

Monopolistic competition

رقابت انحصاری

صنعتی که شماری فروشندة کالاهایی که جایگزین‌های نزدیک یکدیگرند، دارد. هر بنگاه توانایی محدود در تاثیرگذاری بر قیمت ستاندة خود دارد.

Monopoly power

قدرت انحصاری

فزونی قیمت نسبت به هزینة نهایی، معیاری برای قدرت انحصاری است.

Monopsony power

قدرت انحصار خرید

منحنی عرضة عوامل تولید شیب به سمت بالا دارد. بنگاه برای جذب عوامل بیشتر تولید باید قیمت بالاتری پیشنهاد کند. بدین ترتیب هزینة نهایی داده‌ها فزون‌تر از قیمت عوامل می‌شود، زیرا بنگاه موجب افزایش داده‌هایی می‌شود که از قبل به کار گرفته است.

Moral hazard

خطر اخلاقی

به کار گرفتن اطلاعات درونی برای سوء استفاده از طرف دیگر قرار داد.

Motives for holding money

انگیزه‌های نگهداری پول

انگیزة معاملات از آنجا سرچشمه می‌گیرد که پرداخت‌ها و دریافت‌ها همزمان نیستند؛ انگیزة احتیاطی به سبب منافع ناشی از در دسترس داشتن پول برای موارد ضروری که نمی‌توان پیش‌بینی کرد، به وجود می‌آید؛ انگیزة دارایی برای نگهداری پول برای متنوع‌سازی یک پورتفوی دارای ریسک است.

Multinationals

چند ملیتی‌ها

بنگاه‌هایی که به طور همزمان در کشورهای بسیاری عمل می‌کنند.

Multiplier

ضریب فزاینده

نسبت میزان تغییر در ستاندة تعادلی به میزان تغییر در مخارج مستقلی است که موجب پیدایش تغییر شده است.