خراسانِ اسلام KhorasanIslam

خراسانیان، پارسی گویان، روشنفکران و فرهنگ دوستان سلام.

خراسانِ اسلام KhorasanIslam

خراسانیان، پارسی گویان، روشنفکران و فرهنگ دوستان سلام.

خراسانِ اسلام KhorasanIslam

هدف این وبلاگ هم‌افزایی فرهنگی، گسترش فرهنگ عدالت خواهی می‌باشد؛ ما را با ارائه نظر تان در پیشبرد این هدف یاری نمایید.

آخرین نظرات
نویسندگان

در سالهای آخر زندگی پر برکت آیت الله محقق خراسانی، که خیلی ضعیف و نحیف شده بود با تعدادی ازدوستان خدمت شان رسیدیم که زندگی نامه شان را ضبط کنیم.

در اولین جلسه دوستان از تاریخ ولادت ومحل تولد ودوران کودکی ایشان پرسیدند. آن بزرگوار ابتدا شروع کرد که در تا ریخ (.....) دریکی از روستاهای فریمان از توابع استان خراسان در یک خانواده ساده ومتدین به دنیا آمدم. بعد گفت ولش کنید این حرفها بدرد شما نمی خورد. بگذارید برای شما صحبت هایی نمایم که راه گشاه باشد.

آنگاه راجع به اطمینان به نفس وخود باوری صحبت نمود و فرمود: مردم ما وشما یعنی مردم هزاره استعداد سرشاری دارند ودارای نبوغ فکری می باشند. حضرت آیت الله شیخ محمد کاظم آخوند خراسانی صاحب کفایه از شما مردم بود. ایشان نابغۀ دوران بود و نبوغ فکری داشت.

بعد یک مقایسه ای بین مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم شیخ مرتضی انصاری(رحمت الله علیهما) نموده گفت: کتابهای رسائل ومکاسب وکفایه ی این دو عالم بی بدیل به عنوان سطوح عالیه در حوزه تدریس می شود و طلاب در فهم این کتابها زحمت فراوان می کشند وتاهنوز کتابهایی که بالا تر از این کتا بها باشند خلق وایجاد نشده است. آخوند وشیخ خیلی زبر دست بودند. زبر دستی آخوند در نبوغ فکری شان است.وچیره دستی شیخ در وسعت تتبع وتلا ش وزحمت فراوان شان.

شیوۀ آموزشی وشاگرد پروری این دو بزرگوار نیز متفاوت بود. آخوند نظرات خودرا بصورت فشرده وعمیق درقالب عبارات کوتاه وکلیدی وشفری ارایه نموده واگر تعریض و نقدی بر آرای سایر آقایان دارد بطور خلاصه مطرح کرده است، امّا تلاش بیشتر را برای بدست آوردن نظریات بزرگان دیگر به عهدۀ خود طلاب گذاشته است. اماّ مرحوم شیخ در کتابهایش تمام نظریات آقایان را پیرامون موضوع مورد بحث بیان نموده وزمینه ی تلاش بیشتر را برای طلبه ها باقی نگذاشته است.

درادامه صحبت هایش راجع به مرجعیت بطور مفصل پیچید وگفت: یک باور غلط دراذهان علمای ما تحمیل شده بود وآن اینکه هزاره مجتهد نمی شود، هزاره رهبر نمی شود، هزاره نمی تواند درس خارج بگوید و کتاب تألیف و تصنیف نماید. در نجف که بودیم با تمام توان کوشیدیم که این سد ها شکسته شود و این باورهای غلط از بین برود؛ لذا کتاب نوشتیم، درس خارج گفتیم، جزوات درس خارج ما در حوزه نجف ممتاز بود، حوزۀ درس علامه مدرس افغانی در ادبیات عرب بی نظیر بود، کتابهای مصباح الاصول آیت الله سید سرور واعظ بهسودی ومحاضرات آ یت الله محمد اسحاق فیاض در حوزه لنگه نداشته وندارند.

در آنجا بسیاری از این سدها شکسته شد و تنها آرزوی تحقق نیافته مسئلۀ مرجعیت بود. من یقین داشتم که از میان دوستان، مجتهد و صاحب نظر هم داریم. امّا اینکه کدام یک از دوستان این مسئولیت را خواهد پذیرفت؟ مانده بودیم . من دراین اندیشه بودم که اگر هیچ یک از علمای ما مرجعیت را قبول نکرد من خودم این مسئولیت را به عهده می گیرم لذا حاشیّه نویسی هایی هم به عنوان فتوی داشتم ولی الحمد لله امروز این سد هم شکسته شده وحضرت آ یت الله محقق کابلی به عنوان مرجع جا افتاده است.

ایشان افزود: ولی آخرین آرزو تاهنوز جامۀ عمل نپوشیده وآن اینکه: مرجعیت عالیقدر ما باید رهبری دینی و مذهبی را در سطح کل دنیای شیعه بدست آورد وبرای شیعیان دنیا از افغانستان وپاکستان وهند وایران وعراق و لبنان گرفته تا دور ترین نقاط عالم نفوذ معنوی پیدا کند، پاسخ گویی داشته باشد، بیدار گری واصلاح گری باشد، کمک رسانی باشد، نمایندگی ها فعال شود، دفتر هاافتتاح گردد، و مانند آ یت الله حکیم، آیت الله خوئی وامام خمینی (ره) سیطره و نفوذ معنوی واجتماعی داشته باشد. این بسیار مهم است وبا ید تحقق یابد. علما و فضلای بیدار وروشن ومؤمن و متعهد شیعۀ افغانستان متحد و یک پارچه مانند کوه ثابت واستوار در پشت مرجع عالیقدر محقق کابلی بایستند و مجدانه از ایشان حمایت و پشتیبانی نمایند.

منبع: پست صالحی بامیانی، به نقل از صفحه برهانی.

  • عبد العزیز احمدزاده