خاطرههای از جنگ در افغانستان
خاطرههای جنگ در هزارستان
نزدیک چهل سال است که در کشورما افغانستان جنگ است. نه تنها من طی این مدت که بسیاری از افرادی مانند من خاطرات بیش و کم مشابه از جنگ در ذهن دارند.جنگها و پدیدههای پیرامون آن در مرور زمان خاطراتی را پدید میآورد که جای برای گفتن و شنیدن دارد. از مجموعههای این نوع خاطرات بخشی از زوایای جنگ روشن میگردد. خاطرات دوران نابالغی ام مجموعه خاطرههای از جنگ و پدیدههای پیرامون آن است که در دورانی که من کودک بودم در کشورم اتفاق است. هشت قسمت کوتاه آن تحت عناوین ذیل به زودی نشر میگردد.
فراتر از خاطره (1)
نقش پیدا و پنهان خارجیها در جنگهای شورای اتفاق
اکبر پاریزی در چه نقشی در هزارستان کار میکرد؟
فراتر از خاطره (2)
صحبت کوتاهی با محمد اکبر خان وکیل اندیشمند بامیانی
فراتر از خاطره (3)
آخر محمد حسین خان ورس را چرا کشتند؟
فراتر از خاطره (4)
آیت الله جواهری کی بود که به هزارستان سفری داشت
فراتر از خاطره (5)
اولین باری که شهید مزاری را دیدم
فراتر از خاطره (6)
تعلیمات نظامی یک سویه در پنجاب و ورس
فراتر از خاطره (7)
شهادت هم صنفی ام سید حسین روشن
فراتر از خاطره (8)
از آیت الله پروانی پرسیدم چرا مرحوم سردار شفیع را کشتند؟
شما میتوانید در باره آن نظر دهید. بین خوانندگان این خاطرهها افرادی هستند که در باره قضایایی که در این نوع خاطرهها اظهار میگردد، اطلاع دقیق تری دارند، میتوانند در بخش اظهار نظر زوایای مبهم آن را بیشتر توضیح دهند و نیز افرادی کنجکاو با ضریب هوشی بالاتری هستند که با تحقیق و بررسی بیشتر جنبههای مثبت و منفی جنگ را بیشتر کشف کنند و راهکارهای استفاده از تجربههای تلخ و شیرین جنگ فراروی نسل جدید و آینده قرار دهند.
منتظر اظهار نظر شما هستم با تشکر عبد العزیز احمدزاده